تعیین و شناسایی تفاوت درمیزان سازگاری زناشویی، بدکار کردی جنسی و شادکامی ذهنی در دو گروه زنان نابارور و زنان بارور
مقدمه
خانواده قدیمی ترین و کهن ترین هسته طبیعی است که از بدو پیدایش وجود داشته است و بدون خانواده هسته مرکزی هیچ اجتماعی به وجود نمی آید. در واقع خانواده حکم سلول را در ساختمان موجودات دارد و کانون حفظ سنتهای خانوادگی و اجتماعی است و مرکز تعلیم و تربیت و آموزش حس تعادل، وطن دوستی، گذشت، فداکاری و تمام خصایص عالیه انسانی می تواند باشد. (نجاتی، 1374: 29)
عوامل و فاکتورهای مختلفی در استحکام و پایداری خانواده ها تاثیر گذار است. در واقع سازگاری زناشویی تابعی از عوامل مختلف می باشد. بعضی خانواده ها با تفاهم و سازگاری زندگی را با شادکامی می گذرانند، در حالیکه درست برعکس گروهی از مردم در حل و فصل ساده ترین و ابتدایی ترین مسایل زندگی با دشواری و سردرگمی مواجه هستند در واقع سازگاری زناشویی مفهومی پیچیده است که جهت مطالعه آن می بایستی زوایا و ابعاد مختلف را مد نظر قرار داد. علاوه بر این شادکامی ذهنی در میان خانواده های دارای سازگاری بیشتر هم از نظر کمی و نیز از منظر کیفی بیشتر دیده می شود. خانواده های سازگار در تفاهم و حس تعادل همدیگر را بیشتر و بهتر درک می کنند.
خانواده ها معمولا با بحرانها و شرایط دشوار نیز مواجه می شوند. یکی از این شرایط بحرانی، ناباروری است. ناباروری اثرات نامطلوبی را بویژه از نظر روان شناختی روی زوجین وارد می کند. افسردگی، احساس غمگینی و اندوه، یاس و ناامیدی از جمله وضعیتهای ناگوار در میان زوجین نابارور به شمار می رود. از سویی دیگر خانواده دارای کارکردهای مختلفی می باشد که از آن جمله می توان به ارضای مناسب نیازهای جنسی اشاره نمود. به نظر می رسد کارکرد و عملکرد جنسی در میان زنان نابارور نیز دچار مشکلات و بدکارکردی می گردد.
در این تحقیق سعی می گردد تا به مقایسه سازگاری زناشویی، بدکارکردی جنسی و شادکامی ذهنی در میان زنان بارور و زنان نابارور پرداخته و مورد مطالعه قرار گیرد.
مساله:
باروری از جمله بحرانهای شدیدی است که سلامت زوجین را از نظر جسمی و روانی تحت تاثیر قرار می دهد. نتایج تحقیقات مختلف حکایت از آن دارد که از هر 5 زوج، یک زوج با مشکل ناباروری مواجه می باشد. ناباروری خود شرایط ذهنی در میان زوجین، اقوام و خویشاوندان فراهم می آورد که کارکرد طبیعی خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد.
یکی از تاثیرات منفی و نامطلوب ناباروری بر روی زوجین ناسازگاری آنها در زندگی مشترک خواهد بود. ناسازگاری زناشویی به ذعم ثنایی (1379) عبارتست از کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش های هیجانی، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، افزایش جلب حمایت فرزندان و جدا کردن امور مالی از یکدیگر می باشد. (ثنایی، 1379: 50)
از سویی دیگر ناباروری بر عملکرد و کارکرد جنسی زوجین نیز تاثیر می گذارد. چون خانواده محلی است که اعضای آن بیشترین زمان را در کنار همدیگر می گذارنند، لذا بدکارکردیهای جنسی ممکن است شرایط نامناسبی را برای گذراندن اوقات اعضاء در کنار هم ایجاد نماید. زنان نابارور بیشتر از زنا بارور در معرض بدکارکردی جنسی قرار دارند، چرا که آنها تصور می کنند برقراری ارتباط جنسی و زناشویی مشکل ناباروری آنها را حل نمی کند و به همین دلیل ممکن است تمایل کمتری برای برقراری ارتباط زناشویی از خود نشان دهند یا این نوع تفکر و تصور در نزد همسر آنان شکل بگیرد. زنان نابارور چون از عملکرد جنسی خوبی ممکن است برخوردار نباشند و نظر به اهمیتی که ارضای جنسی می تواند در سازگاری زناشویی و شادکامی ذهنی افراد بوجود آورد، این احتمال وجود دارد که از سازگاری کمتری برخوردار باشند.
تحقیقات مختلف نشان می دهد که میزان قابل توجهی از طلاق های روی داده در زندگی افراد به موضوع عدم رضایت جنسی آنها باز می گردد و اساسا عدم خشنودی و شادکامی از ازدواج خود منجر به بروز اختلافات و درگیریهای متعدد میان زوجها می گردد.
آمارهای پرونده های متقاضی طلاق در شهر تهران نشان می دهد که روزانه به طور متوسط 500 پرونده طلاق در دادگاههای این شهر مفتوح می گردد. عدم سازگاری زناشویی و لذت نبردن از زندگی در مواقعی سبب بروز جدایی میان افراد می گردد.
لذا شایسته است تا با انجام تحقیقی علمی به مطالعه پیرامون رابطه بین میزان سازگاری زناشویی، شادکامی ذهنی و بدکارکردی جنسی در میان زنان پرداخته شود.
در واقع سئوال اصلی این تحقیق عبارتست از اینکه آیا بین میزان سازگاری زناشویی، شادکامی ذهنی و بدکارکردی جنسی زنان بارور و نابارور چه رابطه ای وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق:
اهمیت و ضرورت این تحقیق از آنجا ناشی می شود که اولا با مطالعه پیرامون وضعیت شادکامی بین خانواده های دارای زنان بارور و زنان نابارور می توان نسبت به ارتقای راه حلها و برنامه هایی که موجبات شادکامی بهتر را بر خانواده ها فراهم آورد اقدام نمود.
ثانیا با انجام پژوهشی منسجم می توان به بررسی ارتباط میان متغیرهای بدکارکردی جنسی، سازگاری زناشویی و شادکامی ذهنی پی برد، تا بتوانیم از طریق این ارتباط به برنامه ریزی بهتر و ساختاری جهت تداوم وضعیت مناسب یا رفع و کاهش وضعیت های مخرب و تنش زا اقدام نمود.
ثالثا در اکثر تحقیقاتی که پیش از این انجام شده است، محققان به بررسی و مقایسه دو متغیر با پرداخته اند، حال آنکه بررسی همزمان سه متغیر سازگاری زناشویی، شادکامی ذهنی و بدکارکردی جنسی در میان دو گروه زنان بارور و نابارور، در پژوهشهای قبلی کمتر دیده شده و به همین دلیل ضرورت دارد تا در این پژوهش علمی به آن پرداخته شود.
رابعا این تحقیق می تواند زمینه مناسبی را برای انجام تحقیقات بعدی برای محققان فراهم آورد.
اهداف تحقیق:
الف) هدف کلی:
هدف کلی این پژوهش تعیین و شناسایی تفاوت در سازگاری زناشویی، بدکارکردی جنسی و شادکامی ذهنی در میان زنان بارور و نابارور می باشد.
اهداف فرعی:
الف) د ربعد سازگاری زناشویی:
1- تعیین تفاوت بین میزان رضایت زناشویی زنان بارور و نابارور
2- تعیین تفاوت بین همبستگی زناشویی زنان بارور و نابارور
3- تعیین تفاوت بین توافق زناشویی زنان باور و نابارور
4- تعیین تفاوت بین ابزار محبت زناشویی زنان بارور و نابارور
5- تعیین تفاوت بین نمره کل سازگاری زناشویی در زنان باورر و نابارور
ب) در بعد بدکارکردی جنسی:
6- تعیین تفاوت بین میزان میل جنسی زنان بارور و نابارور
7- تعیین تفاوت بین میزان تحریک جنسی (انگیزش جنسی)زنان بارور و نابارور
8- تعیین تفاوت بین میزان دستیابی به ارگاسم در میان زنان بارور و نابارور
9- تعیین تفاوت بین میزان فرونشینی جنسی در میان زنان بارور و نابارور
10- تعیین تفاوت بین نمره کل بدکارکردی جنسی در میان زنان بارور و نابارور
ج) در بعد شادکامی ذهنی:
11- تعیین تفاوت بین میزان رضایت از خصوصیات شخصیتی زنان بارور و نابارور
12- تعیین تفاوت بین میزان همدلی (اجتماعی بودن) زنان بارور و نابارور
13- تعیین تفاوت بین میزان خوش بینی زنان بارور و نابارور
14- تعیین تفاوت بین میزان رضایت از سلامت جسمی زنان بارور و نابارور
15- تعیین تفاوت بین میزان عزت نفس زنان بارور و نابارور
16- تعیین تفاوت بین نمره کل شادکامی ذهنی زنان بارور و نابارور
فرضیه های تحقیق:
الف) در بعد سازگاری زناشویی:
1- بین رضایت زناشویی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
2- بین همبستگی زناشویی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
3- بین توافق زناشویی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
4- بین ابراز محبت زناشویی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
5- بین نمره کل سازگاری زناشویی در زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
ب) در بعد بدکارکردی جنسی:
6- بین میزان میل جنسی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
7- بین میزان تحریک جنسی (انگیزش جنسی) زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
8- بین میزان دستیابی به ارگاسم در میان زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
9- بین میزان فرونشینی جنسی در میان زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
بین نمره کل بدکارکردی جنسی در میان زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
ج) در بعد شادکامی ذهنی:
11- بین میزان رضایت از خصوصیات شخصیتی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
12- بین میزان همدلی (اجتماعی بودن) زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
13- بین میزان خوش بینی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
14- بین میزان رضایت از سلامت جسمی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
15- بین میزان عزت نفس زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
16- بین نمره کل شادکامی ذهنی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد.
سوالات تحقیق:
الف) در بعد سازگاری زناشویی:
1- آیا بین رضایت زناشویی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
2- بین همبستگی زناشویی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
3- آیا بین توافق زناشویی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
4- آیا بین ابراز محبت زناشویی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
5- آیا بین نمره کل سازگاری زناشویی در زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
ب) در بعد بدکارکردی جنسی:
6- آیا بین میزان میل جنسی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
7- آیا بین میزان تحریک جنسی (انگیزش جنسی) زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
8- آیا بین میزان دستیابی به ارگاسم در میان زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
9- آیان بین میزان فرونشینی جنسی در میان زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
10- آیا بین نمره کل بدکارکردی جنسی در میان زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
ج) در بعد شادکامی ذهنی:
11- آیا بین میزان رضایت از خصوصیات شخصیتی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
12- آیا بین میزان همدلی (اجتماعی بودن) زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
13- آیا بین میزان خوش بینی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
14- آیا بین میزان رضایت از سلامت جسمی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
15- آیا بین میزان عزت نفس زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
16- بین نمره کل شادکامی ذهنی زنان بارور و نابارور تفاوت وجود دارد؟
تعریف متغیرها
سازگاری زناشویی:
الف- (تعریف نظری): سازگاری زناشویی عبارتست از وضعیتی که در آن یکسری احساسات کلی در زن و شوره در مورد خوشبختی و رضایت ز ازدواج وجود دارد. (کاپور: 1972)
ب) (تعریف عملیاتی): در این پژوهش به منظرو بخش میزان سازگاری زناشویی، از پرسش نامه استاندارد DAS استفاده شده است و نمره آزمودنی نشان دهنده میزان سازگاری زناشویی وی خواهد بود.
2- بدکارکردی جنسی:
الف) تعریف نظری: اختلال در هر یک از چهار مرلحه میل، تحریک و انگیزش، ارگاسم و فرونشینی جنسی منجر به برور بدکارکردی جنسی می گردد. (پورافکاری، 1373)
ب) تعریف عملیاتی: در این پژوهش به منظور سنجش عملکرد جنسی فرد از پرسش نامه تحقق ساخته استفاده شده است که نمره آزمودنی در این پرسش نامه متناسب با جزوه مقیاس های 4 گانه فوق نشان دهنده میزان اختلال و بدکارکردی جنسی وی محسوب می شود.
3- شادکامی ذهنی:
الف) تعریف نظری: شادکامی حالتی پایدار که در آن به این شرط مطلوب ترین نسبت تمایلات ارضاء شده به کل تمایلات روی داده فرو می یابد و احساس مثبت و خوشایندی به فرد دست دهد، شادکامی اطلاق می شود. (شمسی، 1384 : 7)
به عقیده دو آن (1375) شادکامی حالتی است که در ان شخص تمایل به تعبیر مثبت دارد و به تعبیر دیگر نشاط یعنی سرزندگی و آمادگی برای پیشرفت داشتن (کیانی بروجنی، 1384: 7)
ب) تعریف عملیاتی: در این پژوهش به منظور سنجش میزان شادکامی پاسخ دهندگان، از پرشسش نامه شادی آکسفورد استفاده شده و میزان شادکامی ذهنی هر فرد، نمره ای است که در این آزمون بدست می آورد.
4- باروری:
الف) تعریف نظری: باروری به امکان فرزند آوری توسط زوجین با استفاده از شیوه های مختلف اطلاق می شود. (کرمی نوری، 1379:)
ب) تعریف عملیاتی: در این تحقیق منظور از زن بارور به مادری ا طلاق می شود که حداقل یک فرزند داشته (به دنیا آورده باشد)و جهت ثبت نام وی به مدرسه مراجعه نموده است.
5- ناباروری
الف) تعریف نظری: ناباروری به عدم فرزند آوری پس از حداقل یکسال مقاربت و رابطه زناشویی و بدون استفاده از روشهای پیشگیری اطلاق می شود (کری نوری، 1379: 19)
ب) تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از زن نابارور، زنی است که بدلایل مختلف امکان فرزند آوری نداشته است و جهت انجام معاینه و معالجه به مرکز نابارور ابن سینا مراجعه نموده است.
6- میل جنسی: احساسی که در فرد وجود دارد برای برقراری رابطه جنسی که با تخیلات جنسی و میل به برقراری رابطه جنسی مشخص می گردد. (پورافکاری: 1373)
7- تحریک (انگیزش جنسی): تحریک در اثر برقراری ارتباط با جنس مخالف بوجود می آید که این تحریک می تواند بصورت تخیلی باشد (تحریک روان شناختی) یا بصورت تحریک فیزیولوژیک (پور افکاری: 1373)
8- ارگاسم: اوج لذت جنسی که در حین برقراری رابطه جنسی بوجود می آید. (پور افکاری، 1373)
9- فرونشینی جنسی: رفع احتقان آلت تناسلی و احساس راحتی و آسودگی بعد از اتمام رابطه جنسی را فرونشینی می گویند. (پور افکاری، 1373)
ب) تعریفهای عملیاتی: هر یک از مفاهیم فوق بر اساس نمره ای که آزمودنی در پرسش نامه به کار کردی جنسی بدست می آورد مورد سنجش و محاسبه قرار می گیرد.
فصل دوم
ادبیات پژوهش
تحقیقات انجام شده در ایران
الف) در بعد سازگاری زناشویی
1- خداپناهی (1374) در تحقیقی که تحت عنوان بررسی نقش تهییج طلبی در تحکیم روابط زناشویی انجام داد. 11 زوج در حال طلاق و 90 زوج در حال زندگی مشترک را مورد تحقیق قرار داد و از پرسشنامه مقیاس تهییج طلبی شکل پنجم زاکر من و آزمون سازگاری زناشویی او که استفاده نمود. نتایج نشان می دهد که زوجین در دهه اول زندگی زناشویی نسبت به دهه ی دوم در سطح تهییج طلبی شدیدتری قرار دارند و نابرابری سطح تهییج طلبی در دهه اول زندگی زناشویی می تواند در گسستگی زندگی زناشویی موثر باشد.
2- حسین نژاد (1374) پژوهشی تحت عنوان بررسی و مقایسه میزان فشار روانی و سازگاری زناشویی والدین کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر کودکان معلول جسمی – حرکتی با والدین انجام داد. این پژوهش بر روی سه نمونه 30 نفری از والدین سه گروه انجام گرفت و از دو پرسشنامه استرس و منبع استرس و مقیاس سازگاری زوجی استفاده شد. همچنین نتایج که با استفاده از آزمون های آماری (تحلیل واریانس یک طرفه، T مستقل و همبستگی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت به شرح زیر است بین سه گروه از نظر میزان فشار روانی و سازگاری زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین خانوده های کودکان معلول جسمی – حرکتی از یک طرف فشار روانی بیشتری را تجربه کرده اند و از طرف دیگر سازگاری زناشویی بالاتری از خود نشان دادند. همچنین دراین گروه بین پدران و مادران در میزان فشار روانی و سازگاری زناشویی تفاوت معناداری بدست آمد.
3- در تحقیقی که توسط صدق آمیز (1376) با عنوان بررسی عوامل موثر برسازگاری زناشویی در شهر شیراز بر روی نمونه با حجم 577 نفر از زنان متاهل ساکن شهر شیراز انجام گرفت. از پرشش نامه ای که حاوی سنجش نگرش زنان توسط طیف لیکرت بود استفاده شد و نتایج بدین شرح بوده است: در تجزیه و تحلیل دو متغیر، متغیرهای سن زن، سن شوهر، سن زن هنگام ازدواج، تعداد فرزندان، تفاوت سنی زوجین تحصیلات مرد و زن، منزلت شخصی مرد و اشتغال زن، ازدواج مجرد زوجین، نحوه آشنایی با همسر و نسبت خویشاوندی رابطه معنی داری با متغیر وابسته (سازگاری زناشویی) نشان داده اند در تجزیه و تحلیل چند متغیر که با استفاده از رگرسیون مرحله به مرحله انجام گرفت متغیرهای تحصیلات مرد، تعداد فرزندان، منزلت شغلی مرد، تفاوت سنی زوجین، رابطه معنی داری دانسته و 28 درصد از تغییرات را نشان می دهد.
4- مراوی و دژکام (1376) به مطالعه ای تحت عنوان ارتباط بین هیجان خواهی و میزان سازگاری زناشویی پرداختند. در این مطالعه علاوه بر روابط میان سازگاری زناشویی و مقایسه قرار گرفت.
این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی است که به شیوه گذشته نگر انجام گرفت. نمونه تحقیق شامل 200 زوج بود (100 زوج سازگار و 100 زوج ناسازگار) بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار تحقیق مقیاس هیجان خواهی (آرنت، 1994) و ازمون سازگاری زناشویی (لوکه 1959) بود. نتایج نشان داد که:
1) میان سازگاری زناشویی و هیجان خواهی ارتباط وجود دارد.
2) هیجان خواهی زوج های سازگار و ناسازگار کمتر است.
3) میزان هیجان خواهی با افزایش سن کاهش می یابد.
4) عدم تجانس در هیجان خواهی تاثیر منفی در رضایت زناشویی دارد.
5- حسین نژاد (1374) میزان سازگاری در زوج های دارای کودکان عقب مانده ذهنی و معلول جسمی – حرکتی بررسی شده است و یا در تحقیق ملکی (1374) سازگاری در همسران شاهد ازدواج کرده سنجیده شده است.
سعید صادقی با راهنمایی دکتر علی اصغر اصغر نژاد پژوهشی با عنوان بررسی عوامل شخصیتی موثر در سازگاری زناشویی انجام داد و در آن با استفاده از روش علمی مقایسه ای یا پس رویدادی، 45 زوج سازگار و ناسازگار را به صورت نمونه در دسترس درجامعه آماری که از کلیه زوج های شهر اصفهان تشکیل شد انتخاب کند.
- در تحقیقی که توسط اسماعیلی و رحمتی در سال 1383 تحت عنوان بررسی بدکارکردیهای جنسی در زنان متاهل انجام شده است، محقق به بررسی وضعیت برقراری روابط جنسی زنان با همسرانشان پرداخته است.
جامعه آماری این تحقیق زنان متاهل در سنین مختلف شهر اصفهان بوده و تعداد 400 نفر به عنوان افراد گروه نمونه که به مراکز درمانی و بهداشتی این شهر مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند.
نتایج تحقیق نشان می دهد که 24% پاسخ دهندگان معتقد بوده اند با همسرشان در زمینه مسایل جنسی هیچ مشکلی نداشته اند، 30% کم، 16% در حد متوسط و 7% نیز این مشکل را در حد زیاد ارزیابی نموده اند.
همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهد که 29 درصد پاسخ دهندگان معتقد بوده اند که همسرشان فقط وقتی نیاز جنسی داشته به سراغ آنان می آمده است.
همچنین در خصوص تاثیر مذهب بر یهود روابط جنسی 37 درصد معتقد بوده اند که مذهب تاثیر مثبتی در تعادل روابط جنسی داشته، 11 درصد معتقدند مذهب باعث افزایش این ارتباط شده و 22 درصد نیز اظهار داشته اند که مذهب تاثیری نداشته است. (اسماعیلی و رحمتی، 1383: 130-135)
- جابری و شمس (1386) در تحقیق به بررسی و مقایسه کژکارکردیهای جنسی زنان و مردان پرداخته اند.
نتایج این تحقیق نشان می دهد که 9 درصد زنان و 8 درصد مردان شرکت کننده در تحقیق اصلا به اوج لذت جنسی نرسیده اند. 34 درصد زنان و 66 درصد مردان اوج لذت جنسی را زیاد تجربه نموده اند و 3/19 درصد زنان و 2% مردان این تجربه را در حد کم داشته اند.
علاوه بر این نتایج تحقیق نشان می دهد که 20 درصد زنان و 12 درصد مردان بعلت عدم رضایت از روابط جنسی، خواهان ارتباط بعدی جنسی نبوده اند و لی 3/13 درصد زنان و 46 درصد مردان به گونه ای زیاد خواهان ارتباط بعدی جنسی بوده اند.
7/6 درصد زنان و 4 درصد مردان احساس بروز درد را در زمان رابطه جنسی گزارش نموده اند.
نتایج تحقیق نشان می دهد که بین بدکارکردیهای زنان و مردان تفاوت معنادار وجود دارد. (جابری و شمس، 1386: 170-172)
- تحقیق توسط بحرینیان و ساکی (1378) بر روی جمعیتی از زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر خرم آباد (تعداد 649 نفر زن متاهل با میانگین سنی 7/28 سال) به منظور بررسی اختلالات عملکرد جنسی در سال 1378 انجام شده است.
نتایج این تحقیق نشان می دهد هک اختلالات عملکرد جنسی در طیف کاهش میل جنسی، انگیزش جنسی ارگاسم و دیسپارونی به ترتیب 27%، 28%، 40% و 39% از زنان گزارش گردید که نشانگر فراوانی بسیار قابل توجه اختلالات کنشی جنسی در میان زنان مورد مطالعه است.
نتایج این تحقیق نشان می دهد که زنانی که در انتخاب همسر خود آزادی عمل بیشتری داشته اند، از اختلالات عملکرد جنسی کمتری در میان آنها دیده شده است. (بحرنییان و ساکی، 1378)
- تحقیقی توسط افشان قاسمی و دهکردی در سال 1384 با عنوان بررسی میزان ناسازگاریهای زوجین و رابطه آن با بدکارکردیهای جنسی در زنان 20-40 ساله در شهر اصفهان انجام شده است.
جامعه آماری در این تحقیق زنان 20-40 ساله و متاهل شهر اصفهان بوده و تعداد 150 نفر به عنوان نمونه در این پژوهش مشارکت نمودند.
ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق پرسش نامه استاندارد سازگاری زناشویی هارموهان سینک می باشد. همچنین از پرسش نامه محقق ساخته به منظور بررسی بدرکارکردی جنسی در میان پرسش شوندگان استفاده شده است.
نتایج این تحقیق نشان می دهد که بین میزان تمایل جنسی زنان و سازگاری زناشویی آنها رابطه معناری داری وجود داشته است. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین انگیزش جنسی، ارگاسم جنسی و فرونشینی جنسی و سازگاری جنسی رابطه معنادار گزارش شده است. (قاسمی دهکردی، 1384: 60-61)
مطالعه و تحقیق کاستاومک کرا با استفاده از الگوی شخصیتی پنج بندی به تحقیق پیرامون رابطه ی موجود بین خصوصیات شخصیت و سازگاری زناشویی می پردازد.
این مطالعه با استفاده از الگوی شخصیتی پنج بندی به بررسی رابطه ی بین خصوصیات شخصیتی و سازگاری زناشویی می پردازد. این نمونه 446 زوج را شامل می شود که به پر کردن پرسشنامه ی پنج بندی نئو اقدام کردند. این پرسشنامه به بررسی خصیصه های شخصیتی روان رنجوری، برون گرایی، روراستی، سازگار پذیری و وظیفه شناسی و همچنین میزان سازگاری زوجی می پردازد.
نتایج بررسی های پس رفت پلکانی یا سلسله مراتبی حاکی از این است که نشانگان شخصیتی افراد خود سنج و دگرسنج، عوامل پیش بینی کننده مهم سازگاری زناشویی خودسنجشی هم برای مردان و هم برای زنان بحساب می آورند. مشخص شد که نشانگان شخصیتی در پیش بینی سازگاری زناشویی در سطحی فراتر از تاثیر برون شخصیتی و هم عوامل درون شخصیتی می توانند روابط زناشویی را متاثر سازد. عوامل فراشخصیتی برجسته نشانگان شخصیتی ای چون نشانگان احساسی، رابطه ای، آزمایشی و فکری و الگوهای انگیزشی فردی هستند که تصور می شود که در گذر زمان ثابت و پابرجا هستند. (کاستا و مک کرا، 1992)
مطالعات متعدد حاکی از این است که عوامل شخصیتی ویژه می تواند سازگاری زناشویی را پیش بینی کند. برای نمونه، عوامل شخصیتی بی ثباتی زناشویی را بهتر از متغیرهای جمعیت شناسی چون سن، سطح تحصیلات و سابقه ی طلاقهای قبلی افراد، پیش بینی کردند. (ینتلر و نیوکام، 1987).
سازگاری[1]
در زندگی همه موجودات زنده تسلسلی بین پیدایش نیاز و ارضای آن به چشم می خورد که این تسلسل را فرایند سازگاری می گویند. سازگاری خصلت ضروری و ضامن بقای ارگانیزم است و دارای دو جنبه ی با دیگران و پیرامون است. (والی پور ، 1369، ص 9)
سازگاری و ناسازگاری
فرایند سازگاری و ناسازگاری را باید خطی پیوسته، طولانی و مدرج تصور نمود که هر نقطه از آن درجه سازگاری را مشخص می کند. این خط فرضی ازناسازگاری مطلق (روانپریشی) شروع می شود، به درجات میانه (نوروزها) و سپس به کسانیکه دارای ناراحتیها و گرفتاریهای روانی معمول می باشند و در پایان به مرحله سازگاری و هماهنگی کامل با محیط زندگی، کارایی مطلوب و حصول آرامیش خاطر انسان ها می رسد که مقصود و غایت زندگی همه افراد بشر است. می توان گفت حد و مرز مشخی بطور مطلق سازگاری را از ناسازگاری جدا نمی کند. (والی پور، 1369)
ناسازگار کیست؟
ناسازگار کسی است که رفتارهای گوناگون، غیر عادی و غیرطبیعی، دشوار و مزاحم دارد. فردی است انعطاف ناپذیر که در شرایط گوناگون نمی تواند خود را با اعضای جامعه و خانواده اش هماهنگ سازد. اساس ناسازگاری این است که فردی احساس کند منافع و در خطر است و او در مسیر تضاد و اصطکاک منافع است و این امر خود زمینه ای را برای اتخاذ یک راه و روش ناسازگارانه فراهم می کند. (قائمی، 1366، ص 53)
اریک برن معتقد است که هر انسانی از سه بخش شخصیتی که در ارتباط با یکدیگر نیز هستند، تشکیل می شود:
1- بعد کودک (غرایز و سن زیر 5 سال)
2- بعد والد (تربیت)
3- بعد بالغ (منطق و عقل)
بنابراین وقتی انسان می خواهد در جامعه سازگار باشد ابتدا باید خصوصیات شخصیتی سه بعدی خود را بشناسد و سپس وارد اجتماع شود، آن گاه خصوصیات سه بعدی طرف مقابل را نیز به طور نسبی شناسایی کند و بعد با او ارتباط برقرار کند. (اسلامی نسب، 1373)
فروپاشی زندگی زناشویی
چگونه است که میان اشخاص که علی الاصول باید به هم علاقمند و دوستدار یکدیگر باشند، مجادله در می گیرد و صحبت های تلخ رد و بدل می شود؟ در درون عشق و عاشقی، گرایش طبیعی و عشق موجود میان دو دلداده، بسیاری از گرفتاریها را حل می کند. اما بر سر این روابط عاشقانه چه می آید، نیروهای منطقی می توانند اسباب فرسودگی احساس عاشقانه را بعد از ازدواج فراهم سازند. بعد از ازدواج بیم از تنها ماندن و احساس تنهایی کردن مربوط به روزگار قبل از ازدواج تخفیف می گیرد. حالا زن و شوهر با احساس امنیت عاطفی بیشتر، دیگر پیوند زناشویی را تنها راه نجات از تنهایی قلمداد نمی کنند. زن و شوهر ممکن است بر این نتیجه برسند که خواسته هایشان آن طور که باید و شاید برآورده نشده است. ممکن است به این نتیجه برسند که اگر خود به رفع خواسته هایشان اقدام کنند حتی اگر این عمل به ضرر همسرتان تمام شود به سود آنهاست.
بناچار وقتی زن و شوهر در صدد اعمال خواسته های متضاد خود بر نمی آیند، مخالفت و ناسازگاری شروع می شود. زمینه های اختلاف که پیوند زناشویی را تهدید می کنند بسیار متعددند. اما چون مطلب ما راجع به سازگاری زناشویی فقط به نام آنها اشاره می کنیم.
- صرف وقت کردن بایکدیگر که چگونه می گذرد.
- روابط جنسی، که یکی از مسائل مهم سازشی در زناشویی، سازش جنسی است که اگر به صورت رضایت بخش انجام نگیرد اختلاف و بدبختی منجر خواهد شد.
همسران در رابطه با سازش جنسی معمولا تجارب مقدماتی اندکی دارند و ممکن است نتوانند تنش های عاطقی ناشی از آن را به حداقل برسانند.
برای زنان سازشهای جنسی مشکل تر است و نتایجش کمتر موجب رضایت خاطر آنها می شود تا مردان. زیرا به عقیده متخصصان، اکثر زنان از دوران کودکی آموخته اند که تمایلات جنسی خود را سرکوب کنند. زنان در صورت تفاوت فرهنگی با شوهر نمی تواند لذت جنسی خود را ابراز کنند (شعاری نژاد، 1372: ص 58)
مواردی که در زندگی زناشویی سبب اختلاف می شود.
- خست
- عصبانیت
- دورویی
- دروغ
- پنهان کاری
- پرخاشگری و خشونت
- لجاجت
- خودبینی و تحقیر دیگری
- بی انضباطی
وجوهی از اختلاف های زناشویی
- اختلاف در خواسته ها
- اختلاف در سلیقه ها و علایق
- اختلاف در دیدگاه ها
- اختلاف در خلق و خوی
- اختلاف در میزان هوش
- اختلاف در ابعاد معنوی
عوامل موثر در سازش با همسر
1. مفهوم همسر آرمانی:معمولا مردان و زنان در انتخاب همسر یک مفهوم آرمانی (ایده آل) دارند که در دوران نوجوانی شکل گرفته است ولی تحقیق آن لااقل همیشه و برای همه امکان ندارد بنابراین شخص باید از ن و با واقعیت بسازد. این نیز احتمالا دشوار خواهد بود.
2. ارضای نیازها: برای امکان پذیری سازش خوب، شخص ناگزیر است از ارضای برخی از نیازهایش صرف نظر کند و نیز ضروری است که هر کدام ازدو همسر نیازهای طرف دیگر را دریابد و برای ارضای آنها کوشش کند.
3. همانندی زمینه ها: همانندی بیشتر زن و شوهرها سازش زوجی را آسانتر می کند. اگرچه با وجود این همانندی باز ممکن است دیدگاه های آن دو متفاوت باشد و این نیز به دشواری سازش بینجامد.
4. رغبتهای مشترک: وجود تمایلات مشترک در زن و شوهر با هم بودن را برای آنها لذت بخش خواهد ساخت و از سازش بهتری برخوردار خواهند شد.
5. همانندی ارزش ها: همسران سازگار یا برخوردار از سازش مطلوب، ارزش های همانند زیادی دارند تا آنجایی که از اینگونه سازش محرومند، همانندی زمینه ها احتمالا ارزشهای همانندی بوجود می آورد.
6. مفاهیم نقش: غالبا هر همسر مفهوم خاصی از نقش شوهر و زن دارد که در انتظاراتش از طرف دیگر (همسر) اثر می گذارد و نقش ایفا می کند. حال اگر انتظارات نقش تامین نشوند به تعارض و ناسازگاری خواهند انجامید (شعاری نژاد، 1373، ص 57)
سنین بهترین سازش
سازش های زوجین در بعضی از مراحل زندگی آسانتر از سایر مراحل است. چند سال اول ازدواج معمولا آمادگی بیشتری وجود دارد که زن و شوهر با نقش های جدید همسری سازش کنند. پس از بچه دار شدن ناگزیرند با خانه بچه دار سازش کنند. در سالهای اول و دوم زناشویی همسران باید با همدیگر بیشتر سازش کنند و هر کدام اعضای خانواده و دوستان طرف خود را بپذیرند و با آنها کنار آیند. در دوران انجام گرفتن این سازش ها، غالبا نقش هایی پیدا می شوند و از این رو، این دوره از زندگی زناشویی معمولا دوران بسیار طولانی است. (شعاری نژاد، 1373، ص 56)
ویژگی هایی که باعث ارتباط ناسازگارانه زناشویی می شود:
ویژگی های زیر در روابط زناشویی باعث ارتباط ناسازگارانه زناشویی می شود
- اصرار و پافشاری در سخن خود.
- دیگری را مقصر و خود را بی عیب و نقص دانستن
- اصرار و پافشاری در بی گناهی خویش
- سرزنش کردن و طعنه زدن
- خود را بالاتر از دیگران پنداشتن و مسخره کردن
- احساسات طرف مقابل را درک نکردن و احساس همدردی و همدلی نکردن
- با لحن نامناسب و خشن سخن گفتن
- همیشه حالت تدافعی به خود گرفتن
- انتقاد را پاسخ دادن
- شخصیت و حرمت دیگری را در نظر نگرفتن و توهین کردن
- نقطه ضعف طرف را رو کردن
- به جای برخورد مودبانه با مشکل، شخصیت طرف مقابل را زیر سوال بردن
- بی توجهی به گفتار و سخنان طرف مقابل
- نارضایتی را به طور مستقیم با لحنی زننده ابراز کردن
- مجادله و مشاجره کردن
- نیکی را به بدی پاسخ دادن
- خورده گیری پیاپی، انتقادها، تهدیدها، تذکرات مکرر، وارسی کردنها
- علت یابی های بی مورد، دخالت کردن های بی جا و ...
- پاسخ درست به نیازهای یکدیگر ندادن
- اساس تشکیل خانواده و زوجیت مبتنی بر انس و تفاهم، محبت و مودت، همدلی و همکاری است.
درگیری و ناسازگاری برخوردهای ناسالم و آلوده زمینه را برای تزلزل خانواده و بر هم ریختن ارکان آن فراهم می سازد و کانون پرمهر و عطوفت را به جهنمی سوزان تبدیل خواد کرد (قائمی ، 1366)
راه حل ناسازگاری:
برای آنکه مشکلی که موجب ناسازگاری شده را حل کنیم به دو مرحله جداگانه باید مشکل را تقسیم کرد.
الف) شناسایی مشکل
ب) حل مشکل
در مرحله اول: خوددر جهت رسیدن به درکی دو جنبه از مشکل کار می کنند که در این بخش مهارت هایی رفتاری ابراز احساسات و مهارت گوش کردن فعالانه را داشته باشند
در مرحله بعد: به انتخاب و اجرای یک راه حل توجه می شود. در این قسمت شناسایی مشکل سه گام اساسی لازم است. اول اینکه انتخاب زمان و مکان مناسب برای حل مشکل گام دوم ثبت مسائل حیاتی در جلسه های حل مشکل و گام سوم استفاده از بیان دقیق و مشخصی برای توصیف مشکل که درمانگر در خانواده برای این قسمت به زوج ها کمک می کند. برای قسمت بعدی حل مشکل نیز 6 گام لازم است:
گام اول: پذیرش مشکل و حرکت به سوی راه حل مشکل
گام دوم: حل مشکل در ابتدا به نیازمندی شخصی سازی هدف است.
گام سوم: در نظر گرفتن گسترده ترین دامنه از راه حل هایی ممکن.
گام چهارم: انتخاب راه حل و توجه همزمان به سازش
گام پنجم: اجرای آزمایشی راه حل، جمع آوری اطلاعات از داده ها و ارزیابی پیامد.
گام ششم: صورت لزوم راه حل تصحیح شود در آن تجدید نظر نمائید و یا دوباره راجع به آن با همسر خود مذاکره کنید (صحرابی، 1377)
حفظ روابط زناشویی:
در ازدواج دو تن با حفظ استقلال نسبی تن به روابط خانوادگی می دهند. در این رابطه باید جنبه معنوی قضیه را در نظر گرفت. زیرا وجود چنین احساس عاطفی سبب رشد شخصیت انسان و موجب تحکیم بنای زندگی می شود. ایجاد رفتار مناسب بین همسران مستلزم درک یکدیگر و شناخت که از یکدیگر دارند می باشند. دراین روابط هر کدام از طرفین (زن و شوهر) باید برای هم حق و حقوقی قائل شوند چرا که هر دو انسان هستند و دارای یکسری، نیازها و خواسته ها بنابراین هیچ کدام بر یکدیگر تملکی ندارند، ایجاد یک رابطه حسنه و مناسب بین زن و شوهر لازم و ضروری است چرا که این رابطه نه تنها تائید زیادی بر زندگی زناشویی می شود و همچنین تاثیر به سزایی به روی تربیت فرزندان خواهد داشت.
رضایت از زندگی:
هر انسانی با توجه به نیازهای مادی و معنوی که دارد اگر بتواند این نیازهایش را در زندگی برآورده کند در نتیجه زندگی خود را دوست دارد و در واقع احساس می کند به آنچه که خواسته است رسیده است البته انسان موجودی پر توقع می باشد. ولی می توان گفت که اگر یک سری نیازهای اولیه انسان برآورده شود انسان به یک رضایت نسبی می رسد.
رضایت از زندگی به انسان امید به آینده، تلاش برای رسیدن به هدف، احساس با ارزش بودن موثر و مفید بودن در زندگی و جامعه و ... را می دهد.
بهداشت روانی و سازگاری:
هدف اساسی بهداشت روانی پیشگیری روانی، پیشگیری از ابتلا به بیماری های روانی در سه سطح اولیه، ثانویه و ثالثیه است. به دیگر سخن سطح بهداشت روانی در صدد سلامت جامعه می باشد. حفظ و ارتقای سطح سلامت از آروزهای دیرینه بشر است. سازمان بهداشت جهانی نیز بدین منظور تاسیس شده تا دیدگاه بهداشت جهانی بهداشت را نظم دهد شاید بتوان گفت که یکی از بهترین موقعیت های که می توان از سازگاری سخن گفت زمانی باشد که از سلامت روانی و بهداشت روانی گفتگو می شود سلامت روانی رابطه تنگاتنگ و نزدیکی بسیار با سازگاری دارد. آیا می توان تصور کرد که فردی سالم باشد ولی سازگار نباشد؟ آیا می توان فرد سازگاری را یافت که بیمار روانی داشته باشد.
اساسا هر جا که بشود از سازگاری مطلوب و آرمانی سخن گفت همان جا باید سراغ سلامت روان را گرفت.
در گذشته های دور بیماران را از آن رو که رفتاری متفاوت از سایر مردم داشتند به طریق مختلف طرد می کردند.
آنها را مجنون،جن زده، شیطانی (ملول ارواج شیطانی در وجودشان) قلمداد نمود و از اجتماع دور می کردند یا اینکه آنها را باری اخراج روح شیطانی اعدام می کردند یا در زندان جایشان می دادند و به غل و زنجیر می کشیدند، این روش ادامه داشت تا دکتر پنیل فرانسوی برای اولین بار در حمل حاکم بر آن روزگار و برای اثبات درمان پذیری و غیر انسانی بودن این طرز برخورد غل و زنجیر را از پای آنان گشود و به آنان زندگی دوباره بخشید.
حاصل کلام آنکه این افراد از آن رو مطرود و مجنون و مفلون بودند که در اجتماع روش سازگارانه ای نداشتند و رفتار نا معقول و نامقبلو اجتماعی از خود بروز می دادند. با این روند شدید برخورد بیماران روانی به عنوان افراد ناسازگار تلقی می شوند. در اجتماعات کنونی نیز چه بسیارند خانواده هایی که همانند پیشینیان عمل می کنند. مثلا کودک ناسازگار را طرد و تنبیه می کنند، زنان بیمار را به زندان می اندازند و کو دکان عقب مانده ی ذهنی را به علل ناشناخته می کشند و از این قبیل. انسان سازگار ابعاد بهداشت روانی را شناسایی کرده به آنها عمل می کند. البته گذشت زمان پیشرفت فرهنگ آداب و رسوم، سطح دانش مردم، میزان بیماری و تقسیم بندی افراد بهنجار و نابهنجار و نوع رفتارهای قابل قبول که اجتماع را به سوی سلامت روانی هرچه بیشتر سوق می دهد باید مورد تشویق بیشتری قرار گیرند،
هرچه جامعه به معیارهای سلامت نزدیکتر باشد عمل به طریق جمعی حاکم شده رضایت بیشتری در افراد ایجاد می کند. سالم سازی روانی و جسمی اجتماع شرایط بهتری برای واقع بینی و درک محدودیتها و انتخاب روش های کارآمد و معقول برای زندگی و فعالیت تهیه می بیند. (اسلامی نسب/ علی / 1373 ص 22-19)
بعضی خصوصیات انسان سازگار و سالم:
1- انسان سالم دارای ادراک واقع بینانه و عینی از پیرامون خود و خود می باشد.
2- انسان سالم می داند که چیست کیست و منعف و قوت و توانایی خود را می شناسد.
3- انسان سالم خود را همان گونه که هست می پذیرد و به آنچه که نیست تظاهر نمی کند.
4- انسان سالم در زمان حال زندگی می کند، خیال پرور نیست و در گذشته و آینده که مجهول و معجول است به سر نمی برد
5- انسان سالم دورنمایی از آینده برای خود فراهم می کند.
6- انسان سالم در آرزوی آرامش دائمی نیست بلکه در زندگی مبارزه، پیمان، هدفها و تجربه های تازه می جوید
7- انسان سالم برای تحقق خود واقعی تلاش می کند
8- انسان سالم پیوسته و در هر سن و موقعیت به سوی رشد و کمال سیر می کند و برخلاف انسان بیمار و ناسازگار کم راکد و ثابت است.
9- انسان سالم زمانی از سلامت دائم برخورد است که به طور آزادانه همه چیز را تجربه کند.
10- انسان سالم تجویز سلامت از سوی دیگران را تا خود تجربه نکرده است نمی پذیرد.
11- انسان سالم کار را دارای نقش حیاتی می داند.
12- انسان سالم احساس مسئولیت نسبت به دیگران دارد.
13- انسان سالم به سراغ تنش می رود زیرا رشد را دغدغه و بحران و حادثه می جوید
14- انسان سالم هشیارانه عمل می کند.
15- انسان سالم بدانگونه عمل می کند که بتواند در هنگام مرگ پاسخگوی اعمال و اندیشه های خود باشد.
همانگونه که از نظر گذشت انسان سالم خصوصیات زیادی دارد ما نیز برای نشان دادن شخصیت چنین انسانی که البته بسیار ایده آل و غیر قابل دسترسی به نظر می آید ویژگی های دیگری از انسان سالم و سازگار را در زیر می آوریم.
خصوصیات دیگر انسان سازگار
به میزان کافی می تواند فعالیت کند و برای کاری که به عهده گرفته است شایستگی لازم را دارد و لزومی نمی بیند که شغل خود را مرتب تغییر دهد. از اضرطاب و تعارضی که او را از فعالیت سود بخش باز دارد دوری می جوید.
می توان با مشکلات مواجه شود و دوباره به آنها بیندیشد و تصمیم بگیرد وعمل کند.
از زندگی زناشویی لذت ببرد و به بچه دار شدن و تربیت فرزندان علاقه مند باشد.
بتوان نیازها و افکار و عواطف دیگران را بشناسد و پاسخها یا واکنشهای متناسب از خود نشان دهد. بیمارهای بدنی نمی توانند شایستگی و فعالیت های او را کاهش دهند. (نقش عضو)
می تواند با استفاده از امکانات وجودی خود و امکانات محیطیش تا حد ممکن با مردم همکاری اقتصادی و اجتماعی داشته باشد.
دانستن این نکته که عوامل خارجی را می توان متناسب با احتیاجات خود تغییر داد و پذیرفت و از آنجایی که نمی توان تغییرشان داد بدون رنجشی عبور کرد.
گسترش دادن صلاحیت و شایستگی خود برای تغییر اوضاع و کسب مهارتهای لازم در روابط اجتماعی تصدیق و قبول کردن عواطف خود
مشغول شدن شخصی به کار سازنده ای که شخصا آن را ارزشمند می داند.
پرورش شوخ طبعی به خصوص درباره خود
شرکت کردن در فعالیت ها و مسئولیت های اجتماعی
تعبیر و تفسیر مجدد اوضاع ، غالبا ناکامیهای ما تنها از امور خارجی سرچشمه نمی گیرد بلکه نتیجه ارزشیابیهای نادرست خود ما از آن امور خارجی می باشند.
تصویرهایی که ما از خارج داریم غالبا یک شکل هستند و واقعیتها را نشان نمی دهند. مطالعه واقع بینانه در عالم خارج بسیاری از دیدهای نادرست ما را تغییر می دهد. ارزشیابی مجدد از واقعیت در روشنایی ممکن است بسیار سخت باشد و حتی ممکن است به کمک اطرافیان خود نیاز پیدا کنیم. مانند بیمار روان نژندی که به کمک روانپزشک رونپرستار روان شناس محتاج است.
رشد و تربیت حساسیت نسبت به شیوه ای که دیگران با ما عکس العمل نشان می دهند تا بتوانیم بر اساس یادآوریهایشان رفتار خویش را نسبت به آنها تعدیل کنیم.
انسان سازگار خود واقعی را منشا اعمال افکار و رفتار می داند. یعنی به توصیه سلامت روانی که می گوید «خودتان باشید» عمل می کند. رونوشت دیگران نیست و دیگران را الگو قرار نمی دهد و خود را فراموش نمی کند خود واقعی را با تمام خصوصیات قبول دارد.
سلامتی زوجین و تاثیر آن در سازگاری زناشویی
1- سلامتی زن
زنان بیش از مردان باید به سلامتی خود اهمیت بدهند چرا که ناراحتیهای مختلف بویژه ناراحتی قلبی برای باروری و سلامت کودک و مادر بسیار خطرناک و گاهی منجر به مرگ مادر و طفل می شود. در چنین مواردی با پیشگیری از بارداری وتوجه به توصیه های پزشک می توان از بروز خطرات جدی جلوگیری کرد.
2- سلامتی شوهر
برخورداری از سلامت کامل یک امتیاز بزرگ در امر زناشویی و لازم برای ادامه آن می باشد. ولی یک ناراحتی مثلا نارسایی کبد می تواند یک عشق و ل ذت دلچسب را مختل کند. اما ضرورتی به صورت صددرصد هم لازم نیست که انسان بدون عیب و نقص باشد. فرض کنید شخصی در طفولیت دچار مخملک شده باشد و در اثر آن به بیماری دیگری هم مبتلا شده باشد. این نشانه خاصی نیست و هیچ ربطی نیز با شایستگی زناشویی ندارد. اینگونه مسایل ممکن است در فعالیتهای اجتماعی، روزانه وطول عمر شخص تاثیر داشته باشد ولی به هیچ وجه باعث نخواهد شد که او همسر خوبی نباشد، مساله ای که باید به آن اشاره کنیم این است که در صورت بروز هر یک از این مشکلات قبل از رابطه زناشویی طرفین آن را با هم در میان بگذارند تا در آینده موجبات به بار آمدن مشکلات و ناسازگاری و عدم اعتماد متقابل نشود (دژکام 1380)
بهداشت روانی ازدواج
در مورد ازدواج و گزینش همسر ثابت شده است افرادی که ازدواج کرده و در این امر موفق بوده اند کمتر دچار بیماری روانی می گردند و شاید این بدلیل رضایت از زندگی، احساس مسئولیت و ارضای جنسی است. عدم توجه به ازدواج، بخصوص در سنین بالا، ممکن است معلول نارسایی شخصیت، ترس از تعهد مسئولیت تو به هر حال یک نقطه ی ضعف در رشد روانی فرد محسوب گردد. از طرف دیگر اینگونه افراد به علت اینکه از ثمرات یک زندگی رضایتبخش ایمن و سرگرم کننده برخوردار نیستند. همیشه بلاتکلیف و سرگردان زندگی کرده و اکثرا با توسل به لذت طلبیها و کامجوییهای بدلی بدنبال تکیه گاههای غیر حقیقی می گردند و در آنجا نیز از فشارهای روانی آسوده نیستند.
مسئله ازدواج یکی از مسائلی است که از نظر بهداشت روانی نهایت اهمیت را دارد. چون در ازدواج رابطه بسیار نزدیک و طولانی بین زن و مرد برقرار می گردد لذا قبل از ازدواج شرایطی که لازمه ی زناشویی موفقیت آمیز است باید در نظر گرفت. باید دانست که ازدواج و تشکیل خانواده اگر چه یکی از راههای معقول اجتماعی برای ارضای نیازهای جنسی و تولی مثل است ولی فقط منظور، ارضای تملایلات و رفع احتیاجات جنسی نیست و افرادی که ازدواج را از این دریچه نگاه می کنند دیر یا زود به علت اختلافات و عدم توافق مواجه با مشکلات زیادی می شوند.
پس سازگاری جنسی به تنهایی خوشبختی زناشویی را تایید نمی کند. برای اینکه ازدواج موفقیت آمیز باشد توافق زن و مرد در درجه ی اول و خانوده های آنها در درجه ی دوم شرط اساسی است و برای رسیدن به این توافق ازخود گذشتگی، تحمل، بردباری، اطلاعات در مورد تکالیف، سلامتی جسمانی و روانی یکدیگر، میزان در آمد شوهر، طرح ریزی و توافق بررسی معیارها و برنامه های کلی آینده و وظایف زندگی زناشویی، احساس مسئولیت، انگیزه برای ازدواج و انعطاف پذیری فراوان لازم است و دوران نامزدی نیز به منظور شناسائی بیشتر موارد فوق است.
قبل از ازدواج هر فردی احتیاج دارد که احساس شخصی خود را بشناسد و ارتباط تقریبا طولانی با فردی که می خواهد ازدواج کند داشته باشد. ازدواجهایی که با عجله صورت می گیرد اکثرا منجر به پشیمانی می شود و عشق فوری تضمینی برای زندگی نیست. افرادی که از نظر اجتماعی، اقتصادی، انتظار از زندگی آینده و علایق نظیر یکدیگر باشند و از دوران طفولیت با وضع و رفتارهای مشابهی تکامل یافته باشند در مراحل زناشویی تطابق و توافق بیشتر داشته و زندگی زناشویی مداوم تری خواهند داشت. مسئله کار کردن خانم ها و همچنین مسئولیت خانه داری در دوران جوانی که تازه زندگی را شروع می کنند و بخصوص حمله شدن و بچه دار شدن باعث پیدایش فشار عصبی و مشکلاتی در اوایل زندگی بعلت مسئولیت خانه داری، بچه داری و مسئولیت در خارج از منزل خواهد شد. باید دانست خانه داری شغلی است ... مولد مهم و لازم به عنوان بخشی از اقتصاد زندگی محسوب می شود و ارزش آن کمتر از مسئولیت در خارج از منزل نیست. همسر به عنوان عاملی برای رشد، سلامت، آرامش و کم کردن بار تاثیرات سوء محیط و به اصطلاح در زمان سلامت رفیق و یار شفیق و در روز ناراحتی تیمار خوار و پشتیبان محسوب می شود.
توافق و طرز فکر درباره امور جنسی
تحقیقان نشان می دهد که مسائل جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسائل درجه اول یک زندگی زناشویی قرار دارد و سازگاری در روابط جنسی از مهمترین علل خوشبختی زندگی زناشویی است به طوری که اگر این روابط ارضاء کننده و کامل نباشد منجر به ناراحتی شدید، اختلافات و حتی از هم پاشیدگی خانواده می شود. داشتن اطلاعات کافی در موارد امور جنمسی، توازن میان مقدار شهوت و تمایل جنسی بین زن و مرد، انجام اعمال جنسی بدون دغدغه و ترس، از موضوعات اساسی ارضای تمایلات جنسی است و ازدواجهای صحیح و مطمئن باعث سازگاری جنسی بیشتری می شوند.
نزدیکی یک تماس بدنی تنها و فقط به منظور تولید مثل نیست بلکه وسیله تظاهرات صمیمانه عشقی، آرامش و ارتباطی است که با احساس امنیت همراه با حس وابستگی به یکدیگر و ارضاء خاطر و غلبه بر تنهایی و جدائی است.
مطالعات ترمن نشان داده است که تاثیر عوامل جنسی نیرومند تر از سایر مسائل نیست اگرچه یکی از مهمترین آناه به شمار می رود. مطالعه ترمن در 792 زوج زن و شوهر که از طبقه متوسط و شهرنشین بودند نشان داده است که خوشبختی زیاد والدین زن و شوهر، خوشبختی دوران کودکی زن و شوهر، عدم تعارض، دلبستگی به پدر و مادر، انضباط صحیح و منطقی و تنبیه کم در خانواده ، صداقت والدین در مسائل مربوط به امور جنسی، نگرش پیش از ازدواج به مسائل کلی زندگی نکات مهمی در خوشبختی و بقای زناشویی فرد است.
وجود فرزند و حتی تعداد آن رابطه مستقیم با زندگی زناشویی دارد و کودکان از جمله عناصر ثبات زندگی خانوادگی به شمار می آیند. (میلانی فر 1378).
جهت دریافت فایل تعیین و شناسایی تفاوت درمیزان سازگاری زناشویی، بدکار کردی جنسی و شادکامی ذهنی در دو گروه زنان نابارور و زنان بارور لطفا آن را خریداری نمایید