زندگینامه سیاسی امام خمینی
مقدمه
طرح زندگی سیاسی امام خمینی (قدس سرهالشریف) به نحوی كه معطوف به جهات نظری و عملی مواضع تاریخ ایشان باشد مبتنی بر سه عامل اساسی است:
1ـ معقول یا حكمت اسلامی (عرفان، كلام فلسفه)
2ـ منقول یا علوم شریعت (تفسیر، فقه، حدیث و اخلاق نقلی)
3ـ عمل اجتماعی و سیاسی
در خصوص جهات حكمی تفكر امام باید به همین قدر بسنده كرد كه بزرگوار حتی جزئیترین مسائل علمی را همواره با نگرش عمیق و وسیع عرفانی مینگریست و با بیانی محكم كه از كلام و فلسفه اسلامی مایه میگرفت امور جزئی و كلی را تبیین میكرد. اصل ولایت فقیه كه جوهر تفكر سیاسی امام بود در بدایت و نهایت خود محاط در عرفان بود و به ولایت مطلقة الهی بر انسان و جهان هستی معطوف میگشت؛ ولی در شرح و بسط خود به قلمرو و كلام و فقه وارد میشد و در عمل سیاسی و انقلابی تجلی مییافت.
لذا بیانات عرفانی و تدقیقات ذوقی ایشان كه از سنین جوانی (25 سالگی) شكوفایی و كمال خود را اشكار ساخته بود، تا آخر عمر پربركت آن بزرگوار همچنان منحصر به فرد باقی ماند و كسی را توان همنوایی و حتی تقلید صوری از تبیینهای عرفانی امام نبود.
اهمیت این نكته از آنكه آشكار میشود كه امام را حل و اصل همواره در جهت ارجاع مسائل فقه اصغر به فقه اكبر، كه عرفان و كلام است، كوشش داشت و همین دقیقه ایشان را از سایر فقهای معاصر و سلف خود ممتاز میكرد، آنها كه هرگز جامعیت نظر حضرت امام و وسعت تلقی ایشان از «فقه» را درك نمیكردند و صرفا به ظواهر فقه (فقه اصغر) مشغول بودند و از غور در باطن كلامی و عرفانی آن (فقه اكبر) غافل بوده و یا عجز داشتند، گمان میكردند كه مبنای فقهی اصل ولایت فقیه ـ چندان واضح و متقن نیست؛ در حالی كه امام در رسالههای آدابالصلوه و اسرارالصلوه خود، حتی تشریح ظاهری وضو را نیز با رجوع به باطن و حقیقت عرفانی آن ممكن میدانست و آنچه را كه در بین اهل ظاهر رایج است، كاشف از واقعیت دینی احكام نمیشمرد.
زندگی امام مبین این واقعیت است كه سكوت و فریاد، صبر و خشم، نرمی و خشونت، امر به معروف و نهی از منكر و تولی و تبرای او تنها برای رضای خدا بود و لاغیر و با مجاهدت و هدایت حضرت حق تعالی بود كه در زندگی سیاسی هفتاد ساله خویش از مواضع اصولی خود هیچگاه عدول نكرد و از هیچكس و هیچ قدرتی نهراسید و گذشت روزها و سالها، حقانیت و درستی نظر آن حكیم را بارها و بارها به اثبات رساند.
از طرف دیگر، مطالعات و تحقیقات و از همه مهمتر مشهدات و تجربیات مستقیم امام از جنبشهای اسلامی سده اخیر در منطقه و خصوصاً ایران و عراق، گنجینة گرانبهایی از خاطرات تلخ و شیرین برای ایشان فراهم كرد كه معد تصمیمات حساس تاریخی در عرصه سیاست بود.
آشنایی، تماس و مراوده با بسیاری از مراجع تقلید، علما و روحانیون انقلابی و مبارز و نیز مطالعه و پیگیری سیاستها و برنامههای استعماری رژیم پهلوی، سبب گردید تا از یك سو به نقاط قوت و شعف رهبری سیاسی مردم و بالاخص روحانیت آشنا شود و از سوی دیگر اهداف شوم استكبار و شیوههای مختلف عملكرد آن را در ابعاد وسیع وابستگی رژیم پهلوی به اجمال و تفصیل دریابد. همین عوامل است كه به زندگی سیاسی آن رهبر انقلابی امتیاز ویژهای بخشیده و روش و منش وی را منحصر به فرد ساخته است.
آنچه موضوع تحقیق حاضر قرار گرفته تنها وجه اخیر است كه به قدر امكانات و اطلاعات موجود و قابل دسترس تنظیم و تدوین گردیده است ولی بحث از وجوه معقول و منقول تفكر سیاسی حضرت امام را به اساتید فن و صاحبنظران واگذار میكنیم.
تدوین زندگینامه سیاسی امام مشكلات زیادی برای ما دارد كه اهم آن گذشته از تحویل و تأویل مواضع عملی به اصول و مبانی نظری معقول و منقول اسلامی، اطلاعات بسیار نایاب و اندك پیرامون زندگی سیاسی امام است. منبع اصلی اطلاعات ما در این نوشتار، سخنان و نوشتههای ایشان است؛ زیرا خاطرات منتشر شده نزدیكان، دوستان و شاگردان اما بیشتر مربوط به احوال شخصی، رفتار خانوادگی و جهات معنوی امام میشود تا زندگی سیاسی ایشان.
مشكل دیگر آنكه بررسی زندگی سیاسی امام بدون اشاره به رویدادهای سیاسی مهم آن دوران، صورتی انتزاعی و مبهم خواهد داشت كه اهمیت مواضع سیاسی نظری و عملی ایشان را به هیچ روی نشان نخواهد داد، زیرا این مواضع، خود مبین آگاهی سیاسی و حضور فعال امام در متن آن رویدادهاست. به همین دلیل حوادث و جریانات مهم سیاسی این دوران به موازات ادوار زندگی سیاسی امام بنا به ضرورت بررسی شده است.
انقلاب و اختناق
اوضاع سیاسیت كشور از مشروطه تا استبداد رضاخان
جنبش مشروطه به دنبال یك سلسله حوادث كوچك و بزرگ روی داد. این وقایع، ظاهراً امور جزئی و كماهمیتی بودند اما در شرایط تاریخی سیاسی آن زمان منتهی به جنبش سیاسی ـ اجتماعی عظیمی شد كه در تاریخ ایران به همین نام معروف است. علل و عواملی كه موجل ظهور این جنبش گردید عبارت بود از: ظلم و جور روزافزوم درباریان، شاهزادگان، والیان و مأمورین دولتی به تودههای محروم شهری و روستایی، عدم امنیت مردم از جان، مال و ناموس خود، فقدان هرگونه قانون و مرجع قانونی برای رسیدگی به تظلمهای مردم، از بین رفتن استقلال سیاسی و اقتصادی به واسطة مداخلههای فزایندة روسیه و انگلستان در كشور ... و در یك جمله، فقدان عدالت اجتماعی و قضایی موجب ساب اعتماد عموم مردم از مسئولان فاسد و نالایق كشور گردید. این فشارهای طاقتفرسا كهب ا خشونت به مردم و بیاحترامی به علما همراه شد سبب جریحهدار شدن احساسان و عواطف دینی مردم گردید.