زمین شناسی و كانی سازی لاتریت ناحیه بلبلوئیه كرمان
فصل اول
1-1موقعیت جغرافیایی منطقه
محدوده مورد مطالعه بخش شمال باختری از نقشه كرمان 000/250/1 كرمان می باشد و بخش اعظم نقشه حرجند[1] را در بر می گیرد. و دارای مختصات جغرافیایی به شرح زیر است:
طول خاوری
عرض شمالی
مساحت منطقه كه دارای طول 95 كیلومتر در مسیر طول جغرافیایی و 55 كیلومتر و در سیر عرض جغرافیایی شمالی است. بالغ برKm2 5225 می باشد.
آبادی بزرگ حرجند كه نقشه منطقه استفاده شده نیز به همین نام می باشد. معروترین آبادی در منطقه می باشد كه در 72 كیلومتری شمال خاوری كرمان قرار گرفته است.
2-1 راه های دسترسی به منطقه مورد:
جاده آسفالته كرمان به واحد از بخش باختری محدوده عبور میكند. جاده خاكی درجه دو در محل آبادی هروز بالا[2] از جاده آسفالته منشعب شده و پس از
گذشتن از آبادی حرجند به سمت شرق و جنوب شرق تا آبادی دهران ادامه پیدا میكند.
3-1 ریخت شناسی منطقه مورد مطالعه
بجز قسمت های خاوری محدوده كه دشت نسبتاً همواری است بقیه محدوده را رشته كوهها تشكیل می دهد كه روند آنها شمال باختری- جنوب خاوری می باشد.
مرتفع ترین نقطه منطقه 3048 متر ارتفاع و در غرب هر روز قرار دارد.
4-1 آب و هوای منطقه مورد مطالعه
در بخشهای خاوری به ویژه شمال خاوری به دلیل نزدیكی به كویر لوت آب و هوا گرم و خشك و میزان بارندگی خیلی كم است ولی در سمت غرب و جنوب غربی از خشكی هوا كاسته شده و به میزان بارندگی افزوده دمی شود. میانگین سالیانه 15 تا 20 درجه سانتی گراد میباشد.
میزان بارندگی سالیانه در بخش غربی و جنوب غربی محدوده نزدیك به 158 میلیمتر می باشد. تقریباً تمام آبهای سطحی منطقه به ویژه رودخانه هایی مانند شیرین رود (در شمال منطقه)، رودخانه دهنه غاز (قسمت مركزی) رودخانه خرشكن و شهداد در قسمت جنوبی به سوی كویر لوت جریان پیدا میكنند در این رودخانه ها در طول سال معمولاً آب جاری است.
5-1 پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه
در منطقه به دلیل جنس خاك، اختلاف شدید درجه حرارت كمبود ریزش باران و بادهای موسمی فقدان یك پوشش گیاهی ممتد و چهره برهنه و بی گیاه زمین جز در واحدها به طور صریحی به چشم می خورد در اینجا تنها گیاهانی می تواندن رشد كنند كه در مقابل خشكی و گرمای هوا و جنس نامساعد خاك مقاومت داشته باشند. انواع گوناگون درخت و درختچه گز و جاهائی كه سفره آب زیرزمینی وجود داشته باشد نخل خرما مهمترین گیاهانی هستند كه در این بیابانها امكان رویش دارند.
پسته عمده ترین محصول این منطقه و با مواد غذایی فراوان اهمیت صادراتی نسبتاً زیادی دارد.
6-1 فعالیت های اقتصادی منطقه مورد مطالعه
به دلیل كم بودن زمین های كشاورزی بخشی از اهالی در معادن زغال سنگ منطقه مثل زغال سنگ هجدك و باب نیزو فعالیت دارند.
در كوهستانها و كوهپایه ها كشاورزی، باغداری، دامداری و قالی بافی رونق دارد. به طوری كه بخش زیادی از اهالی آبادی حرجند در خانه هایشان دار قالی دارند و مشغول قالی بافی هستند. فعالیت های تجارتی صنعتی و خدماتی از دیگر فعالیت های اقتصادی مردم منطقه است.
7-1 سابقه مطالعات منطقه مورد مطالعه
منطقه مورد بررسی از دیدگاه تكتونیك ایران زمین در زون ایران مركز قرار دارد اشتوكلین [3] (1968) نوگل سادات (1978) در تقسیمات ساختاری ایران این منطقه را در شمار (مثلث میانی) قلمداد نموده اند. در حقیقت این منطقه در بخش جنوب خاوری مثلث میانی قرار دارد.
در این منطقه بررسی های بسیاری صورت گرفته است كه عمده ترین آنها عبارتند از:
1- هوكریده همكاران (1962) نقشه منطقه بین ساغند- كرمان را تهیه نمودهاند كه گزارش زمین شناسی آن نیز توسط آنان منتشر شده است.
2- نقشه كرمان توسط مهندس سهندی و همكاران (1369) تهیه شده و توسط سازان زمین شناسی كشور منتشر گشته.
3- نواری (1370) دولومیت های شتری و رخسارة نای بند بلبلوئیه كرمان را مورد بررسی قرار داده است.
4- زمین شناسی و كانی سازی لاتریت ناحیه بلبلوئیه كرمان توسط سبزه ئی و همكاران (1370) مورد بررسی قرار گرفته است.
5- نقشه حرجند كه توسط محمدرضا سهندی تهیه شده و در سازمان زمین شناسی كشور به چاپ رسیده
6-نقشه توپوگرافی كرمان كه توسط سازمان جغرافیائی كشور در سال 1351 منتشر گردیده است.
7-مطالعه ساختاری جنوب كرمان- پایان نامه كارشناسی ارشد توسط مهندسی علی سگلی 1381
افزون بر این كارها تعداد بسیار زیادی گزارش های متفرقه در مورد منطقه منتشر شده است كه ذكر همه آنها در اینجا مقدور نمی باشد. همچنین نقشه های توپوگرافی منطقه توسط سازمان نیروهای مسلح منتشر شده است.
فصل دوّم:
زمین شناسی عمومی منطقه مورد مطالعه
1-2 موقعیت زمین شناسی منطقه
1-1-2 ایران مركزی
ایران مركزی یكی از واحدهای اصلی و عمده است كه به شكل مثلث در مركز ایران قرار دارد و جزو بزرگترین و پیچیده ترین واحدهای زمین شناسی به شمار می رود. در این واحد قدیم ترین سنگهای دگرگون شده (پركامبرین) تا آتشفشان فعال و نیمه فعال امروزی وجود دارد . در واقع این منطقه را می توان محل قدیم ترین قاره در ایران محسوب داشته كه حوادث زمین شناسی فراوانی را به خود دیده است.
بر اساس تقسیم بندی زمین شناسی ایران از نظر اشتوكلین[4] 1968 ایران مركزی به شكل مثلثی است كه از شرق به بلوك لوت از شمال به رشته كوههای البرز و از جنوب به منطقه سیرچ محدود می شود. آذربایجان در شمال غربی و منطقه تربت حیدریه در شمال شرقی ایران مركزی قرار گرفته است. با وجود آنكه آذربایجان از نظر جغرافیایی بخشی از مركز ایران به شمار نمی آید، از نظر زمین شناختی ویژگی های مركز ایران را نشان می دهد.
ایران مركزی از منطقه سنندج- سیرجان به وسیله فرورفتگی های زیادی مانند دریایچه ارومیه، توز لی گل، گاوخونی و بالاخره جازموریان جدا می شود و در تمام مدت دوران پالئوزیك [5] وضعی مشابه سایر قسمت های ایران را داشته است به طوری كه یك حالت سكون در آن فرما بوده و كویر بزرگ (فرورفتگی ایران مركزی احتمالاً حوضه وسیع كم عمقی را تشكیل می داده است.) دردوران مزووئیك [6] و سنوزوئیك [7] ایران مركزی از نظر زمین ساختی منطقه پرتحركی بوده است چنانچه علاوه بر چندین دگرشیبی كاملاً مشخص. فعالیت ماگمائی به صورت سنگهای آتشفشانی و توده گرانیتی نفوذی نیز در آن دیده می شود. در دوره كواترنر علاوه بر گسلهای جوان فعالیت سنگ های خروجی با تركیب بازالتی خاص این دوره نیز در چند محل مشاهده شده است.
ضخامت بیرون زدگی كه سنگ های پره كامبرین پیشین در ایران مركزی متجاوز از ده هزار متر و خود از فرسایش سنگ های آذرین قدیم تری به وجود آمده است. این مجموعه بر اثر حركات كوهزائی كاتانگائی، شدیداً دگرگون شده و پلاتفرم ایران مركزی را تشكیل داده است. كه از پركامبرین پیشین تا تریاس رسوبات قاره ای یا دریایی كم عمق های آن را می پوشانند و به پوشش پلاتفرم موسوم است ولی حركات خشكی زائی كه اغلب موجب جابجائی قائم زمین ها در طول گسل ها شده باعث دگرشیبی های فرسایشی و تغییرات رخساره ای شده اند. به طوری كه گاهی رسوبات بتخیری نیز در اینفرا كامبرین و در برخی از دوره های دوران اول تشكیل گردیده اند.
اشتال در نقشه های زمین شناسی وجود چند رشته كوه در شرق ایران را خاطر نشان كرده است كه روند شمالی به جنوبی دارد. در سال 1941 نورن نیز در شرق ایران مركزی به سازندهای چین خورده پالئوزوئیك بالائی اشاره كرده است كه عموماً به طور شمالی- جنوبی امتداد دارد. وی با ارائه نظریه محور اورال- عمان كه به نظر اشتال تا ماداگاسكار نیز ادامه دارد و معتقد است كه در امتداد این چین خوردگی از شرق ایران نیز عبور میكند و علاوه بر چین خوردگی مذكور در اثر حركت كوهزائی هرسی نین یا واریسكین[8] است.
بایر عقیده دارد كه قسمتی از سنگ های دگرگونی ایران مركزی كه اشتال آنها را به دوره آركئن [9] نسبت می دهد. مربوط به دوره ژوراسیك است و این سنگ ها عموماً تحت تاثیر جنبشهایی از نوع آلپی به شدت چین خورده است و در بسیاری از نقاط ایران مركزی به ویژه در شمال شرقی رواندگی بزرگ زاگرس گسترش دارد. كشف بایر نظریه توده میانی را به طور كلی رد میكند به نظر وی كوههای شمالی و جنوبی ایران دوباره تحت تاثیر كوهزائی قرار گرفته است همچنین وی ایران مركزی را نوعی ائوژئوسنكینال و در كوهزائی آلپی دانسته است.
بنا به نظر اشتوكلین (1968) چین خوردگی اصلی ایران مركزی به فاز كوهزائی آلپی مربوط است. به طوری كه پنج فاز اصلی چین خوردگی آلپ در تریاس- لیاس اوایل كرتاسه- اوایل، اواسط و اواخر دوران سنزوئیك در این منطقه مشاهده شده است. روند عمومی چین خوردگی یكنواخت نیست بلكه در شمال روند شرقی- غربی است و در شرق به موازات بلوك لوت (شمالی- جنوبی) و جنوب غربی به موازات منطقه سنندج سیرجان (شمال غرب- جنوب شرقی) است.
افتخار نژاد (1359)، بخشی از ایران مركزی را كه در جنوب غربی گسل سلطانیه- تبریز واقع و به صورت نوار باریك از حواشی گلپایگان تا همدان كشیده شده به نام بخش سلطانیه میشو معرفی میكند كه به نظر وی از نظر زمین شناسی تا اواخر تریاس به زاگرس شبیه بوده است.
اشتامپلی 1978 گودال ولكانو- مولاسی مهم تر سیر را در ایران مطرح میكند.
بخشی میان ایران مركزی را شكستگی های متعدد به جهتهای مختلف مشبك در آورده و قطعات شكسته شده نسبت به هم حركات داشته كه در نتیجه بالا آمدگی ها و فرورفتگیها ها ساختار فروزمین و فرازمین به وجود آمده است.
پی سنگ متبلور ایران مركزی و پوششی پلاتفرمی آن لااقل از دوران پالئوزوئیك در امداد گسل های بزرگ شكسته و با توجه به نبودهای چینه شناسی در برخی از مناطق آن حركات قائم مداومی را متحمل شده است كه در پیدایش آتشفشانهای ترسیم نیز بی تأثیر نبوده است.
خائن (1972) ایران مركزی را نوعی توده مقاوم و پایدار می دانست ولی بررسی های زمین شناسی جدید نشان داده كه ایران مركزی در دوران اول ویژگی های یك پلاتفرم را داشته و در دوران دوم و سوم یك منطقه پر تحرك و كوهزا تبدیل شده به طوری كه پدیده های شدید كوهزائی نوع آلپ بر آن اثر داشته است در نتیجه دگرشیبی های تند، تزریقات گرانیتی، دگرگونی و شكستگی های عمده فراوان رویداه است بدین ترتیب نتیجه گیری شد كه فرضیه توده میانی[10] برای تمام ایران مركزی صادق نیست (اشتوكلین 1968) تاریخچه رسوبی و ساختاری ایران مركزی كاملا مشابه كوههای البرز است:
بطوریكه:
1- می توان كوههای البرز طاقدیسهای حاشیه ای ایران مركزی دانست
2- واحدهای چینه نگاری هر دو ناحیه رخساره ای كاملا یكسان دارند.
3- هر دو ناحیه در زمان جنبش های كوهزائی آلپی با شدت و الگوی مشابه چین خورده اند معذا تفاوت های بین این دو پهنه وجود دارد كه باعث جدا نمودن آنها می شود.
1- پرتحرك بودن ایران مركزی در زمان مزوزوئیك
2- دگرشیبی های عمده مزوزوئیك كه در ایران مركزی فراوان ولی البرز تمامی اثراتی را به صورت دگرشیبی موازی در بردارد.
3- توده های نفوذی مزوزوئیك ایران مركزی در كوههای البرز وجود ندارد.
4- كمپلكس رادیولاریتی- افیولیتی متعلق به كرتاسه بالای كه در بسیاری از جاهای ایران مركزی دیده می شود در البرز وجود ندارد.
به طور خلاصه مطالعات زمین شناختی چند سال اخیر محققان می توان نتایج زیر را به دست آورد:
الف- رسوبات پالئوزوئیك تا سنوزوئیك ایران مركزی و شمال ایران در شرایط ائوژئوسنكینال به وجود نیامده بلكه بیشتر از رسوبات پایانی و كم عمق تشكیل شده اند.
ب- زمین ناودیس ایران مركزی به صورتی كه بایر بدان اشاره كرد است (ائوژئوسنكلینال) با مشاهدات انجام یافده مطابقت ندارد.
ج- ساختار چینه شناسی دامنه جنوبی رشته كوههای البرز به ایران مركزی شباهت زیادی دارد.
جهت دریافت فایل زمین شناسی و كانی سازی لاتریت ناحیه بلبلوئیه كرمان لطفا آن را خریداری نمایید