حق تالیف
چكیده شاهنامه تبارنامه ملت كهن ماست كه از دیر باز نقل مجلس و محفل ایرانیان بوده است و همواره خصلتهای ایرانین را همچون دلیری، آزادگی، یكتا پرستی، میهن دوستی و را گوش زد نموده و اشتیاق دفاع از وطن و همچنین فرهنگ ملی را در دلها پرورانیده است با خلق حماسه عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممكن عینیت بخشید، با تأم
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 739
فرمت فایل doc
حجم فایل 33 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 32
قیمت: 2,900 تومان
فردوسی و انگیزه او

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

فردوسی و انگیزه او

چكیده

شاهنامه تبارنامه ملت كهن ماست كه از دیر باز نقل مجلس و محفل ایرانیان بوده است و همواره خصلتهای ایرانین را همچون دلیری، آزادگی، یكتا پرستی، میهن دوستی و ... را گوش زد نموده و اشتیاق دفاع از وطن و همچنین فرهنگ ملی را در دلها پرورانیده است.

با خلق حماسه عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممكن عینیت بخشید، با تأمل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فكری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می‏شویم كه ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصلخیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته‏اند. (www.irib.com)

چنان كه در سالهای آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احكام و قوانینش به دل و جان می‏كوشیدند. از این منظر، اهمیت «شاهنامه» فقط در جنبه شاعرانه آن خلاصه نمی‏شود و پیش از آن كه مجموعه‏ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه‏ای است كه بیت بیت و حرف حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته‏های جمعی ملتی كهن دارد؛ ملتی كه در همه ادوار تاریخی، نیكی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است. (www.irib.com)

حال در این مجال به بررسی شخصیت فردوسی، ابعاد شاهنامه و مسائل پیرامون آن می پردازیم.

 

 

مقدمه

اما فردوسی! نام او را «حسن» یا «منصور» گفته اند. نام پدرش نیز به درستی معلوم نست. آنان که نامش را «حسن» نوشته اند نام پدرش را «اسحاق» یا  «علی» گفته اند و آنکه نامش را «منصور» گفته نام پدرش را «حسن» نگاشته است. اما کنیه او را همه جا «ابوالقاسم» نوشته اند. (غمنامه رستم و سهراب، ص    )

در مورد تولد این حكیم فرزانه اطلاعات دقیقی را نمی توان یافت و به آن استناد نمود ولی مواردی كه معروف است را در زیر به آن اشاره می كنیم:

مرحوم مجتبی مینوی (متوفی1355) در كتاب «فردوسی و شعر او» زمان تولد وی را ما بین 325 الی 329 هجری قمری آورده است كه در بیشتر اسناد 329 هجری قمری گفته شده است.

329 هجری شمسی (غمنامه رستم و سهراب، ص     )

14 دیماه 318 هجری شمسی (www.ferdowsi.org)

313 هجری شمسی (www.fa.wikipedia.org)

5 مهر 313 هجری شمسی (www.naghed.net)

320 الی 329 هجری قمری (www.irib.com)

فردوسی در طبران طوس هجری بدنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و در آن ولایت مکنتی داشت. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی نداریم؛ اینقدر معلوم است که در جوانی از برکت درآمد املاک پدر بکسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی افتاده است. چنان كه خود او می گوید:

آلا ای برآورده چرخ بلند    چه داری به پیری مرا مستمند

چو بودم جوان برترم داشتی        به پیری مرا خوار بگذاشتی

به جای عنانم عصا داد سال         پراكنده شد مال و برگشت حال

 همانطور كه گفته شد وی دوران کودکی و جوانی را در خانواده ای که همه دهقان و ایرانی پاک نژاد بودند؛ در فضایی سرسبز و آرام به تحصیل علم و ادب گذراند. علاقه او به داستان های كهن باعث می شد تا گهگاه طبع خود را در سرودن تاریخ ایران قدیم آزمایش كند اما در آن زمان هیچ کس باور نمی کرد که این سروده های پراکنده ادامه یابد و به یک اثر عظیم حماسی به نام «شاهنامه» تبدیل شود.

فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در سر داشت . از همان زمان برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی بسیار کوشید و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد. (www.irib.ir)

او نظم شاهنامه را حدود سالهای 370 یا 371 ه . ق شروع كرد و حدود سی و پنج سال، بی‏وقفه در انجام و اتمام این كار كوشش نمود. به عبارتی، او تمام هستی خود را وقف این كار كرد و با وجود چند تن از دوستانش كه حامی او در انجام این كار ملی و ادبی بودند، همان طور كه گفتیم، به روزگار پیری ثروت دوران جوانی را از دست داد و فقیر و تهیدست، باقی عمر را در بی‏چیزی و افلاس گذراند. حماسه‏سرای بزرگ ایران در سال 411 ه.ق درگذشت. (www.irib.com)

برخی تاریخ درگذشت او را 416 ه.ق نیز نوشته اند.

 

 

تاریخچه سیستان

از آنجا كه حكیم فردوسی داستانها و پهلوانانش را از خطه سیستان انتخاب نموده نگاهی گذرا به تاریخچه این سرزمین می اندازیم.

با ورود اخرین دسته از آریایها در حدود سال 128ق- م كه سكه نامیده می شدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنك و كناره های دریاچه زره رسیدند و نام زرنك به واسطه ورود سكاها به سكستان تبدیل گردید و عربها سجستان می گفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت.كه امروزه به همین نام خوانده و شناخته می شود. گرچه در قرن 19 توسط بریتانیا قسمتی از سیستان به وسیله ی عهد نامه پاریس از سیستان جدا گردید،و درآن سوی مرز ماند،اما فرهنگ مردم ،آداب و رسوم،زبان ادبیات آنها همچنان پایدار و پا برجا و یكسان است. (www.fa.wikipedia.org)

مردم سیستان از نژاد آریایی و زبانشان فارسی و با گویش زابلی(زاولی) است،اكثریت شیعه اثنی عشری و دارای افتخارات در این مورد و خصوصا دوران بنی امیه به علت سب نكردن امام علی (ع) هستند. زندگی اكثریت مردم كشاورزی و دامداری می باشد. تاریخ ایران به نام سیستان افتخار می كند،هر گاه از سیستان نامی به میان آمده،سلحشوری،شجاعت، مهمان نوازی،مرزداری،اعتقاد،قناعت ووفای این مردم به نظرآمده است، بی دلیل نیست كه فردوسی متون،داستانها و قصه های تاریخی شاهنامه خود را از سرزمین نیمروز (سیستان) انتخاب و قهرمانان آن رااز این خطه انتخاب نموده است. اگر همت والای مردانی چون یعغوب لیث صفاری نبود كه وقتی در برابرش مدح به زبان عربی می خواندند،بر آشفت و گفت(چیزی كه من اندر نیابم چرا باید گفت)چه بسا كه امروزاثری از زبان فارسی نبود. (www.fa.wikipedia.org)

 

 

 

شاهنامه سرایی در زمان فردوسی و قبل از آن

در عهد سامانیان در قرن چهارهم هجری، جمع آوری و تألیف سرگذشت پادشاهان قدیم ایران رونق به سزایی یافت. این کتاب ها که به شاهنامه معروف بودند به نثر نوشته شده بود و پیش از آن که از میان بروند، منبع و مأخذ برخی از کتاب های منثور و منظوم تاریخی در زبان فارسی و عربی قرار گرفت. جامع ترین آنها شاهنامه منثور ابومنصوری نام داشت که به فرمان «ابومنصور محمدبن عبدالرزاق» حاکم طوس، در حدود سال 346ه.ق به دست جمعی از مورخان و نویسندگان جمع آوری و تدوین گردید. این کتاب، مأخد مهم فردوسی در نظم شاهنامه است. (www.irib.ir)

پیش از آن که فردوسی، به شاهنامه سرایی بپردازد، «دقیقی» که از شاعران بزرگ و همسال فردوسی است به نظم شاهنامه روی آورده بود. وی تنها هزار بیت از داستان گشتاسب و ارجاسب تورانی را سروده بود که در سن کمتر  از چهل سالگی به دست غلامش کشته شد. فردوسی علت قتل  او را «خوی بد» یاد می کند و چینن می گوید:

جوانیش را خوی بد یار بود                 همه ساله تا بد به پیکار بود

بدان خوی بد جان شیرین بداد              نبود از جهان دلش یک روز شاد

یکایک از او بخت برگشته شد               به دست یکی بنده بر کشته شد 

پس از قتل دقیقی، دوستان فردوسی که قوت طبع شاعری  او را پیش از این آزموده بودند نزد وی آمده و او را به ادامه کار تشویق کردند؛ اما وی منبع و مأخذی در اختیار نداشت که بتواند از روی آن به نظم شاهنامه بپردازد؛ از این رو این شاعر خستگی ناپذیر و سخت کوش برای تهیه  این منابع به شهرهای بخارا، مرو، بلخ و هرات سفر کرده و با یک تحقیق میدانی و گسترده، داستان های باستان را از سینه پیران جهان دیده بیرون کشید و آن ر ا به نسل های پیش ازخود تقدیم کرد.

بپرسیدم از هر کسی بی شمار              نترسیدم از گردش روزگار

و این در حالی بود که آتش جنگ همه جا شعله ور و راه ها پر خطر بود.

زمانه سرای پر از جنگ بود                 به جویندگان بر جهان تنگ بود.

 (www.irib.ir)

فردوسی و سلطان محمود غزنوی

اگر چه فردوسی در خانواده ای به دنیا آمد که به قول نظامی عروضی صاحب آب و زمین بودند و او بدین سبب از امثال خود  بی نیاز بود؛ اما هر چه داشت همه را در راه تدوین شاهنامه خرج کرد و خود گرفتار فقر و تهیدستی گردید. در این زمان یکی از امرای قدرشناس طوس او را از نگرانی معاش و اندوه فقر رهایی بخشید و تحت حمایت خود قرار داد؛ اما دیری نپایید که این حامی  قدرشناس به وضع نامعلومی ناپدید شد. بعد از آن بود که دیگر فردوسی روی آسایش ندید و فقر، سایه سیاه و سنگین خود را تا پایان عمر بر سر راه او انداخت. (www.irib.ir)

الا ای برآورده چرخ بلند                چه داری به پیری مرا مستمند

چو بودم جوان برترم داشتی به پیری مرا خوار بگذاشتی

فردوسی پس از تکمیل شاهنامه و بازنگری در آن، تصمیم گرفت آن را به سلطان محمود غزنوی تقدیم کند، تا با پاداشی که از  این راه می ستاند هم خود را از فقر و تهدیدستی برهاند و هم کتاب را از گزند حوادث مصون دارد. وی بدین منظور از طوس به غزنین آمد، و به دربار محمود بار یافت، اما بر خلاف انتظار، مورد بی مهری سلطان قرار گرفت. فردوسی خشم آلود از کاخ بیرون شتافت و به گرمابه رفت و همه درهم هایی را که دریافت کرده بود بین کارکنان حمام تقسیم کرد و شبانه به هرات گریخت. (www.irib.ir)

 فردوسی مدت ها به هجو سلطان محمود پرداخت و در مذمت او شعر سرود و بیشتر اساتید سخن از جمله مرحوم مجتبی مینوی در كتاب «فردوسی و شعر او» و شاعر معاصر علی موسوی گرمارودی در شعر «در ستایش فردوسی» كه آورده است:

چه خوش گفته بودی از این پیش باز               به درگاه محمود نا سرفراز

 این امر را بیان كرده اند.

درباره این که چرا سلطان محمود به فردوسی بی اعتنایی کرد گفته اند: فردوسی از پیروان اهل بیت بود و سلطان محمود را با شیعیان میانه ای نبود. نظامی عروضی می گوید: سلطان محمود مردی متعصب بود و اطرافیان وی که با فردوسی دشمن می داشتند به سلطان گفتند که او مردی رافضی (شیعه) است و این بیت هار ا دلیل رفض (و شیعه بودن) اوست. (www.irib.ir)

خردمند گیتی چو دریا نهاد                  برانگیخته موج از او تندباد

چو هفتاد کشتی در و ساخته                همه بادبان ها برافراخته

میانه یکی خوب کشتی عروس     برآراسته همچو چشم خروس

پیمبر بدو اندرون با علی            همه اهل بیت نبی و وصی

اگر خلد خواهی به دیگر سرای             به نزد نبی و وصی گیر جای

گرت زین بد آید گناه من است؟   چنین دان و این راه، راه من است    

بر  این زادم و هم بر این بگذرم  یقین دان که خاک پی حیدرم

در جای دیگر آمده: «ابوالعباس فضل بن احمد از وزارت افتاد و احمد بن حسن میمندی وزیر سلطان شد و از اینکه نام وزیر پیشین در کتاب برده شده است غضبناک گردید؛ فردوسی منکر امکان روئیت خدا که اهل سنت با آن معتقد شده بود و به این سبب او را معتزلی و قرمطی بشمار آورده اند». (فردوسی و شعر او، ص 41)

ناهمخوانی اندیشه شاه و شاعر چند علت داشته: نخست آینکه فردوسی ایرانی بوده و به ایرانی بودن خود می نازیده، و هدفش زنده کردن فرهنگ کهن ایرانی بوده است، در حالی که محمود ترک نژاد بوده و طبعا از افتخارات ایرانیان خوشش نمی آمده، ... . (غمنامه رستم و سهراب، ص     )

یکی دیگر از دلایلی که فردوسی مورد بی مهری سلطان محمود قرار گرفت این بود که او شاعر درباری نبود.  سلطان محمود انتظار داشت که او هم مانند دیگر شاعران، جیره خوار درگاه او باشد و جز به ستایش او به کاردیگری نپردازد. او انتظار داشت که فردوسی هم همانند فرخی، عنصری و عسجدی در مدح او قصیده ها بسراید و زندگانی او را به نظم درآورد، اما فردوسی نه تنها شاعر مدیحه سرای مزدبگیر نبود بلکه به عکس گاه بیت هایی گفته بود که به سلطان محمود کنایه می زد.

جهت دریافت فایل فردوسی و انگیزه او لطفا آن را خریداری نمایید


فایل های مرتبط ( 15 عدد انتخاب شده )
پاورپوینت زندگی نامه و مجوعه های شعری هوشنگ ابتحاج
پاورپوینت زندگی نامه و مجوعه های شعری هوشنگ ابتحاج

نقد و بررسی تاریخ ایران از سقوط ساسانیان تا خلافت عباسی
نقد و بررسی تاریخ ایران از سقوط ساسانیان تا خلافت عباسی

تحقیق در مورد تاریخ استان فارس
تحقیق در مورد تاریخ استان فارس

موسیقی شعر در غزلیّات سنایی
موسیقی شعر در غزلیّات سنایی

زندگی نامه کلبرگ
زندگی نامه کلبرگ

مکتب اصفهان
مکتب اصفهان

میدان و انواع آن
میدان و انواع آن

مقاله یکتاپرستی در منطق الطیر
مقاله یکتاپرستی در منطق الطیر

دانلود تحقیق در مورد رضا شاه
دانلود تحقیق در مورد رضا شاه

دانلود مقاله درباره زندگینامه ایت الله کاشانی
دانلود مقاله درباره زندگینامه ایت الله کاشانی

پوشاك بین النهرین دورة پیش نوشتاری و اوایل سلسله گذاری (3400-2000 ق. م)
پوشاك بین النهرین دورة پیش نوشتاری و اوایل سلسله گذاری (3400-2000 ق. م)

نقش برادران رشیدیان در کودتای 28 مرداد
نقش برادران رشیدیان در کودتای 28 مرداد

مروری بر زندگانی و مبارزات آیت الله طالقانی و رابطه ایشان با نهضت آزادی
مروری بر زندگانی و مبارزات آیت الله طالقانی و رابطه ایشان با نهضت آزادی

سوسیالیسم از دوران غارنشینی تا ظهور تورات
سوسیالیسم از دوران غارنشینی تا ظهور تورات

بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو
بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو

پشتیبانی از تمامی بانک ها-مارکت فایل

بالا